دنیات چه کوچیکه !!
وقتی که می خندی
وقتی که می دونی
این جا هوا خیسه
چشماتو می بندی
چیزی نمی بینی
چیزی نمی خواهی
اما تنت خیسه
شلاق طوفانو
حس می کنه پشتت
اما چشات بسته س
یک لامپه تو خوابت
پاشو ببین این جا
طوفان اطرافت
داری فرو می ری
اون لامپه تو خوابت
گرمای خورشیدو
این جا نمی تونی
پیدا کنی حتی ...
ماهم نمی بینی
دست از خیال خام
بردار و با من باش
من با تو ما میشم
با ما جهان زیباست .
ناقوس ها را به صدا در آورید
همگان را بیدار کنید
این شهر به سوی مرگ می تازد
همگان را بیدار کنید
مردگان زنده را به نام بخوانید
مرگ حقیقی نزدیک است
نخ ها همه به هم گره خورده اند
پاهایمان در این نخ ها در هم پیچیده است
بر زمین خواهیم خورد اگر بخوابیم
همگان را بیدار کنید
چشم ها را بگشایید
گره ها همه کورند
بند ها باز شدنی نیستند
آتش زنید بر بند ها
بیدار شوید
مرگ نزدیک است