هر چی تو بخای ...

میز گردی برای همه

هر چی تو بخای ...

میز گردی برای همه

go fighting

زندگی گاهی اون روی خودشو نشون می ده که دستمون بیاد با کی طرفیم و حسابی حالمون بگیره ...  

 

اما ما باید تو همچین مواقعی چه واکنشی نشون بدیم ؟ بشینیم و فقط زندگیمونو نگاه کنیم که داره جلو چشممون پر پر می زنه یا بریم بجنگیم و نذاریم که پر پر بزنه و خب اینم عواقب خودشو داره که می شه برای مثال پر پر زدن خودمون رو ببینیم ... منظورمو که متوجه می شید ؟ فشار خون ... قند خون ... ناراحتی قلبی و ... 

 

اما واقعا آدم هر چقدم که فلسفه بافی کنه و چرند بگه مگه می شه در برابر مشکلاتش مثه سیب زمینی رفتار کنه و واکنشی نشون نده ؟؟  

 

بله خب می شه !! من خودم شخصا برای اولین کنکورم سیب زمینی بودم از نوع آب پز شده ش ( یعنی در این حد بی خیال ... )  

 

اما خوب که به قضیه نگاه می کنم می بینم که نمی شه . من اگر سیب زمینی بودم بخاطر این بود که برام مهم نبود . خب من برای آینده م برنامه های دیگه ای داشتم و اون تجربه فقط برای این بود که دهن بقیه بسته شه و کسی کاری به کارم نداشته باشه . برای همین سر کنکور خوابم برد و بعدم که بیدار شدم با صندلیم تاب خوردم تا جایی که تهوع گرفتم و شانس آوردم همون موقعا در قفسو باز کردن ! ( البته بعد از اومدن رتبه ها دوستان حسابی از خجالتم در اومدن )  

 

اما یه زمانی اومد که من دوباره تو همون موقعیت قرار گرفتم . دوباره چند صد تا تست و این بار برام مهم بود . پای زندگیم در میون بود و آینده ای که ممکن بود داشته باشم ( که الان دارم ) و چیزایی که ممکن بود از دست بدمشون و این بار خبری از سیب زمینی نبود ( خصوصا از نوع آب پز ) 

 

+ سر و ته نداشت چون ذهنم آشفته س . با این که فرشته تمام تلاششو می کنه که از این آشفتگی بیرون بیام ( حتی برام یه قفسه فرستاده ... از نوع تلپاتی =)) ) اما خب کلی فکر تو سرمه و کلی سوال و کلی ایده و ...  

 

++ بیاید با هم برای یکی از بهترین دوستای دانشگاه دوست دبیرستان من ( خب الان که معلومه که کیه دیگه !! ) دعا کنیم . امیدوارم زودتر از زیر دست دکترای ــــــــــــــــــــــ نجات پیدا کنه . ( جای خالی را پر کنید ! )  

گفتم دکتر یاد یکی از آشفتگیام افتادم . پدرام گفته بود 26 ساعت تاقباز خوابیده ... و من وحشت کردم چون ده دقه تاقباز خوابیدن هم منو می کشه . اصلا اگر بیشتر از 7 ساعت درازکش بخوایم ( تو خواب هم زیاد می چرخم ) همه ی بدنم درد می گیره ... واقعا امیدوارم کسی مریض نشه ( هر چند امید مزخرفیه چون حتی تصورشم ممکن نیست ) 

 

+++ من با مامانم خوبم . تقریبا اونایی که بیشتر منو می شناسن می دونن که مامانم چقد با حاله ( تق تق ... زدم به تخته ) اما پدر ......................... ( جای خالی را پر نکیند ! ) 

 البته نیت کردیم به درک متقابلی برسیم ( قربه الی الله ) اما عمل مهمه . خیلی هم مهمه . و من نمی دونم پدر در عمل چقدر توانشو داره که بخواد منو درک کنه ( نه اون چیزی که از من تو ذهن خودش ساخته )  

 

++++ کفتر کاکل به سر های های  

                                               این خبر از من ببر های های 

           بگو به یارم که دوستش ندارم ...   

هه هه هه هه هه هه .. کلا مرض دارم گویا و گویاتر این که گویا مشهوده که مرض دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد