هر چی تو بخای ...

میز گردی برای همه

هر چی تو بخای ...

میز گردی برای همه

اول کار

تصمیم گرفتم برگردم به حالت سابق . این همه غم و غصه دار بودن به من نمیاد !  

 

هر کسی تو زندگیش تصمیماتی می گیره . حالا این که بعضیا همچون گاو نمی فهمن حق ندارن دیگرانو بازی بدن تقصیر من نیست .  

 

یکم از کارم می گم . 

 

بعد از کلی به در و دیوار زدن تصمیم گرفتم خیلی راه دور نرم و مثه خفاش شیرجه بزنم رو دم و دستگاه و دفتر بابا . البته نه دقیقا دفتری که بابا توشه . من توی یکی از دفترام که تو طبقه ی دوم یه پاساژیه . کارمون هم گرفتن آگهیه و پیدا کردن مشتری . دفتر جدید 15 روزی هست کارشو شروع کرده و یکم کاراش در همه . الآنم دائم فقط یه دختره اونجاست و منم بهش سر می زنم و تا الان هم هر کسی پرسیده تو چیکار می کنی اون جا گفتم من کاری نمی کنم . اون جا وایسادم جوک می گم دختره حوصله ش سر نره   

 

جدا از شوخی من اون جا می رم کار یادش می دم . بعضی کارا نیاز به ژن انجام اون کارو داره . این دختره یکم مبحث ژنتیکیش مشکل داره ولی امیدوارم دستش بیاد باید چیکار کنه . منم با این که فقط دو ساعت اون جا بودم ولی چون ژنتیکمو خوب یاد گرفتم یه کارایی کردم ...  

 

+ خوبه سید جون ؟ قبول می کنی ؟ ان شاء الله کم کم به پستای خوب خوب می رسیم . اگر اول خدا بخواد بعد هم چشمای مشکی ...

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد