هر چی تو بخای ...

میز گردی برای همه

هر چی تو بخای ...

میز گردی برای همه

پرنده

گاهی باور داری.
گاهی غرق باورهات پروبال باز می کنی و تو آسمان باورهات پرواز می کنی.
گاهی با یک لبخند شادی.
گاهی روی یک لبخند سر می خوری تو آغوش آسمان بی اونکه نیازی به بال زدن داشته باشی.
گاهی با یک لمس قلبت می لرزه.
گاهی چشمهات رو می بندی و با ابرهای خنک و سپید آسمان عشقبازی می کنی.

گاهی اما هراندازه بال بزنی از جات تکون نمی خوری.
هراندازه به آسمون نگاه کنی فایده ای نداره.
هراندازه اشک بریزی آسمون نمی خوادت.
هراندازه چشمهات رو ببندی ابرهای خنک و سپید آسمون رو نمی چشی.

اون وقت دیگه پرنده ای هستی محبوس. پرنده ای زندانی که خیسش کردن. پرنده ای که شاهپر هاش رو کوتاه کردن. پرنده ای که اسیر قفسی فلزی شده...
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد