-
١٠
شنبه 10 تیرماه سال 1391 02:34
همه چیز را نمیتوان دید . گاه دو دست بر هم بوسه میزنند شیرین تر از صدها بوسه ای که نامحرمان بر لبان هم مینهند و می توان دید . گاه دو چشم یکدیگر را درآغوش میگیرند محکمتر از آن دو دستی که یکدیگر را میبوسیدند . دنیای عجیبی ست . هر چیزی را نمیتوان دید ...
-
9
جمعه 26 خردادماه سال 1391 16:43
اونچه همه رو از ما فراری می ده نه که دردمون باشه . تلخیه خودمونه . درد فقط ترحم بقیه رو جلب می کنه . وقتی بوی گند عفونت تنت کل اتاقو پر می کنه همه دماغشونو می گیرن و بدون اینکه بخوان برن بیرون در حالی که چهره هاشون بخاطر بوی تعفن درهمه برات دل می سوزونن . که ببین چه بیچاره س . که چاره ای جز مرگ نداره . که اگر بمیره...
-
٨
سهشنبه 16 خردادماه سال 1391 10:23
سخته کسی رو دوست داشته باشی . اما لذت بخشه . سخت تره اگر ازش دور باشی . اما لذت بخش تره اگر با اینکه خیابون ها و بزرگراه ها بینتون فاصله انداختن صبح که از خواب بیدار شدین بتونین با هم حرف بزنین و هر کدوم به صدای خواب آلود اون یکی بخندین ... | + با سپاس فراوان از الکساندر گراهام بل
-
قدم اول
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 22:04
قدم اول برای عاشق شدن عاشق نبودنه . اگر فکر کنی که عاشقی توانایی لمس عشق حقیقی رو از دست می دی . پس اول خودت رو بشناس و مطمئن بشو که فکر نمی کنی عاشقی .
-
آرزو
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1391 23:15
می گن امشب شب آرزو هاست . نشسته م با خودم فکر می کنم که چه آرزوهایی دارم ... با چشمای باز نمی شه آرزو ها شمرد ! واسه همین چشمامو بستم که آرزوهامو بشمرم ... یک ... ... ... نه ! انگار هر چی نگاه می کنم فقط یه آرزو دارم !!! آرزوی خوشبختی یک مرد ... و یک زن ... کنار هم ... + به قول مامان بزرگم : سلامتی و دل خوش و روزی...
-
7
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 18:13
چون به یاده تو میفتم / دیده ام از اشک تر میشه | شادی از من می گریزه / گریه هم بی اثر می شه | وقتی این شعرو می خونم / همش تو در برابرمی | می دونم تو هم میدونی / که امید آخرمی | وقتی چلچله ها میان / از سفرهای دورادور | از تو می پرسم چو هریک / می کنند از بامم عبور | چون ز تو هیچ خبری نیست / ساز من بی آهنگ می شه | می...
-
همسر ایده آل من !!!!!!!!!!!!!!!!
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 23:12
تو وبلاگ عروسک پشت پرده مطلبی خوندم با اسم - چرا از ازدواجهایمان راضی نیستیم ـ و راستش به نظرم خیلی تفسیر جالبی اومد و تا جایی که من خبر دارم درست . اما واقعا جدا از همه چیزایی که روانشناس ها و آمارها می گن همسر ایده آل یه مرد چه زنیه ؟ آیا واقعا مردها دنبال زنی هستن که بشه بهش توسری زد ؟ آیا واقعا مردها دنبال زنی...
-
مسافر
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 23:43
قبل از گذاشتن این به اصطلاح داستان (!!) لازم دونستم که چند تا تذکر بدم . اول : این نوشته جزء نوشته های خودمه و خب طوری نوشته نشده که کسی بتونه تصاحبش کنه . چون هیچ کلمه ای رو بی بفرمایید به ادامه ی مطلب شیشه ها رو پایین کشیدم تا فارق از پنجره ها به ساختمون مسافرخونه نگاه کنیم . بنای قدیمی ولی محکم و با شکوهی بود ....
-
6
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 01:11
گاهی وقتها مینشینم با خودم به تمام دنیا بد و بیراه میگویم . فحش میدهم به هرآنچه سد خواسته هایم میشود . دق دلم که خالی شد عقلم به جانبم میشتابد ; با دلتنگی درآغوشم میگیرد ; ده دوازده بوسه به سرو رویم میزند ; تف مالم که کرد و عقده هایش که خالی شد میرود مینشیند آن بالاها که آقایی کند بر تمام اعمال و گفتارم . دادم را در...
-
٥
جمعه 11 فروردینماه سال 1391 02:28
آهنگی که تو صداته , پرم میکنه از حس مستی . مستی شرابی که خدا تاکستانش رو توى چشمات گذاشته و تو چه مهربانانه اون رو قطره قطره به قلبم میریزی . مست میشم از شنیدن صدای خنده هات . از خودم بی خود میشم و دور از چشمت اشک تو چشمام جمع میشه . ساکت میشم و از پنجره ی بزرگ اتاق کوچیکم به آسمون نگاه میکنم و میگم : خدا خیلی دوستت...
-
۴
جمعه 4 فروردینماه سال 1391 22:46
کنار جویبار باریکی که به باتلاق می ریخت نشسته بودم و زانو هامو بغل گرفته بودم . صدای جیرجیرکی که پای درخت بید انتظار رسیدن شب رو می کشید تو غروب ارغوانی آفتاب گم شده بود . صدای هق هق سوزناک جویبار غروب ارغوانی آفتاب رو کندتر می کرد . انگار خورشید با دیدن زار زدن جویبار دلش می سوخت و از عمد برای رفتن تعلل می کرد . منم...